ارمیای یار

ترک هوش کن که هوشیار در خودی خود اسیر است و تا خود باقی است یار از تو می رمد.(سید مرتضی آوینی)

ارمیای یار

ترک هوش کن که هوشیار در خودی خود اسیر است و تا خود باقی است یار از تو می رمد.(سید مرتضی آوینی)

ارمیا از ریشه رمی

رمی

افکندن چیزی را. پرتاب کردن .(لغتنامه دهخدا)

آیه «وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لَکِنَّ اللَّهَ رَمَى»

و....
ان شاء ا...

آخرین مطالب


نقش دهقانان‌

نقش دهقانان – که در اینجا مقصود کدخدایان و صاحبان اراضی است ـ در انتشار اسلام که اشپولر بر آن تأکید دارد بدین معناست که آنان با پذیرفتن اسلام می‌توانستند امتیازات خویش را به‌ویژه در زمینه مسائل مالکیت حفظ کنند (تاریخ ایران: 1/ 244). نیز می‌نویسد: همه جا رهبران اشراف و اعیان بودند که به مذهب فاتحان می‌گرویدند. در مقابل نیز فاتحان عرب‌، قدرت و نفوذ آنان را به حال خود باقی می‌گذاشتند و حتی از طریق ازدواج ‌خویشاوندی حسبی با  آنان برقرار می‌کردند (همان:‌ 1 /245).

در واقع هم دهقانان و هم مرزبانان می‌توانستند با مسلمان شدن موقعیت خود را تا اندازه‌ای حفظ کنند. زمانی که شاه ساسانی ساقط شده و سلطنت دیگری هم جایگزین نشده بود‌، این دهقانان باید برای ماندن خود چاره ای می اندیشیدند. اینان می توانستند آیین خود را نگاه دارند اما به این ترتیب نمی توانستند رابطه نزدیکی با حکومت داشته باشند. در صورت تغییر آیین، طبعا راه هموارتر بود. وقتی آنان ایمان می آوردند بسیاری از رعایا هم ایمان می آوردند.


ادعا شده است که اسلامی شدن ایران نخست بین طبقات عالی آن صورت گرفت‌، یعنی بین کسانی که فرهنگ ایران را کاملا در دست‌ تصرف داشتند و داستانهای باستانی پهلوانی ایران را با شیوه جوانمردی و با دید خود از زندگی محقق می‌ساختند. (همین دلیل باقی ماندن فرهنگ پیشین در جامعه جدید شد). (اشپولر: 1/ 248  ـ 249).

به نظر اشپولر شباهتهای میان آیین زرتشتی و اسلام نیز بی‌تأثیر در پذیرش اسلام نبوده است‌. مثل خلقت جهان در شش روز، قیامت و جهنم و ملائکه و شیاطین (اشپولر1 / 250). به نظر می رسد اینها حرفهای روشنفکری است و پایه و اساس چندانی ندارد.

در برخی از شهرها، مسلمان شده ها افرادی از طبقات پایین بودند. نوشته‌اند که طبقات پایین مردم بخارا، گروه گروه به اسلام گرویدند و به تدریج اشراف‌ِ زمین‌دار نیز که به آنها دهگان می‌گفتند، اسلام آوردند. باید بدین نکته توجه داشت که اشراف و فرمانروایان محلی‌، سخت با یکدیگر نزاع داشتند و این مسأله به حضور اعراب مسلمان در این ناحیه‌، کمک فراوانی کرد. در اصل‌، دهقانان‌، اشراف زمین‌داری بودند که چونان فرمانروا بر سرزمین زیر سلطه خود حکومت می‌کردند. در سفری که هارون‌الرشید به خراسان آمد، چهار ماه میهمان یک دهقان بود. پس هارون به وزیرش گفت‌: «این دهقان در تشیید معالم ضیافت ید بیضا نمود و هیچ دقیقه از دقایق مروت ضایع نگذاشت‌؛ ما را بر وی الزام غرامتی باید فرمود تا از عجب‌ مصون ماند و مهر کمال برین صنایع و نیک خدمتی خویشش ننهد.» به هر روی دهقانان‌، نقشی مهمی در منطقه‌ خویش داشتند و برای حفظ قدرت خویش به راحتی با فاتحان کنار آمدند.

متأسفانه در نیمه اخیر دوران اموی‌، برای آن که پول بیشتری به عنوان جزیه از نامسلمانان بگیرند، راه مسلمان شدن را مردم بر سدّ کردند. اهمیت پر کردن بیت المال‌، برای یک دوره‌، مشکلی را برای توسعه اسلام ایجاد کرد. با این ‌حال‌، بخارا سخت به اسلام علاقمند ماند و تحت تأثیر هیچ فشاری از سوی برخی از فرمانروایان محلی‌، از اسلام ‌باز نگشت‌، بلکه با قدرت، در رواج اسلام کوشید. در آخرین سالهای دوران اموی و اوائل عباسیان‌، بخارا، به شهری ‌با فرهنگ اسلامی ـ عربی تبدیل شد و آثاری که پیش از آن به زبان پهلوی بود، به زبان عربی درآمد.

کار فرهنگی برنامه ریزی شده و ساختن مساجد بجای آتشکده‌ها در مواردی که شهر به زور فتح می‌شد راهی برای گسترش بیشتر آیین جدی بود.

مؤلف تاریخ سیستان نوشته است‌: ربیع (الحارثی‌) بیامد به سیستان و سیرتها نیکو نهاد و مردمان را جبر کردند تا علم ‌و قرآن و تفسیر آموختند و داد و عدل فرو نهاد و بسیار گبرکان مسلمان گشتند از نیکویی به سیرت او. (تاریخ سیستان: 91).

اقدام مسلمانان در شهرهایی که به زور فتح می‌شد خراب کردن آتشکده‌ها و ساختن مسجد به جای آنها بود. البته اگرشهری با صلح فتح می‌شد، آتشکده‌ها برجای می‌ماند، مگر جاهایی که آیین بت پرستی یا بودایی بود. داستان بخارا جالب است که اول بت پرستان بودند بعد آتش پرستان و سپس جایگاه آنان ، مسجد مسلمانان شد.

پادشاه بدین بازار آمدی و بر تخت نشستی بدین موضع که امروز مسجد ماخ است‌، تا مردمان رغبت کردندی به‌خریدن بت‌. و هر کس خویشتن را بتی خریدی و به خانه بردی‌. باز این موضع آتش‌خانه شدی و در روز بازار، چون‌ مردم جمع شدندی‌، همه به آتش‌خانه اندر آمدندی و آتش پرستندی‌، و آن آتش‌خانه تا به وقت اسلام به‌جای بود. چون مسلمانان قدرت گرفتند، آن مسجد را بر آن موضع بنا کردند، و امروز از مسجدهای معتبر بخارا است‌.

در نیشابور نیز آتشکده قهندز ـ کهن دژ ـ به مسجد جامع تبدیل شد. در تاریخ نیشابور آمده است که «چون عبدالله عامرنشابور فتح کرد، آتش‌کده قهندز را خراب کرد و به جای آن جامع ساخت‌».

در آغاز مردم بخارا هر بار با حضور اعراب تسلیم می‌شدند؛ اما به محض آن که اعراب از آنها دور می‌شدند، از آن‌باز می‌گشتند. عبارت پیشگفته نرشخی در تاریخ بخارا در برخورد اعراب فاتح با شهر نکته ای است که تقریبا در باره سایر بلاد ایران و ماوراءالنهر نیز صادق است‌. این امری طبیعی بود که مردم نسبت به دین جدید واکنش نشان داده ومقاومت کنند اما همین که به زودی تغییر عقیده می دهند نکته ای است که دلایل خاص خود را دارد.

مشهور است که مردم قزوین سریع تر از بلاد دیگر اسلام آوردند. روایت مستوفی می تواند جنبه هایی از قضیه را روشن کند:

در کتاب البلدان مذکور است که قزوین براء بن عازب و زید الخیل طائی فتح کردند در زمان عمر بن خطاب. و در آن وقت حصار شهرستان شاپوری بود. مردم آنجا با مسلمانان جنگ می کردند. بعد از محاربات مسلمانان پیغام فرستادند که مسلمان شوید یا جزیت قبول کنید. ایشان بر سر بارو به آواز بلند گفتند:

               نه مسلمان بیم و نه گزیت دهیم             بشی او مکه شی کاما برهیم

مسلمانان راه آوردنی بر ایشان ببستند. ایشان به صلح درآمدند و اظهار مسلمانی کردند. و بعد از مراجعت مسلمانان باز سر ضلالت و گبری رفتند. لشگری دیگر از اسلام در صحبت عبدالرحمان حارثی بیامدند و آن را مسخر کردند و هم در عهد حضرت عمر قزوینیان این نوبت اسلام را به صدق قبول کردند و در کار دین اسلام و طاعت مبالغت عظیم نمودند و درجه عالی یافتند. (تاریخ گزیده، ص 777).

تخفیفهای مالیاتی

مسلما تخفیفهای مالیاتی در اسلام آوردن طبقات پایین مؤثر بوده است (تاریخ ایران اشپولر 1 : 252) در برابر باید توجه داشت ‌که امویان سختگیریهایی هم داشتند که این تخفیف را قائل نمی‌شدند و از تازه مسلمانان هم جزیه می‌گرفتند و برای‌ مدتی رشد اسلام را سد کردند. داستان این مسأله چنان بود که سبب برآمدن مرجئه در خراسان شد، کسانی که ایمان را به شهادتین می دانستند و سختگیری های حجاج و دولت اموی را در باره ایمان آوردن اشخاص نمی پذیرفتند.

تلاش دولتهای شرقی

در قرن اول و دوم، امر «فتوح» که کلید پیشرفت تمدن اسلامی است بر عهده دستگاه خلافت بود. بعدها که دولت های محلی در ایران پا گرفتند هم برای تقویت خود به لحاظ مالی و هم به بهانه انجام رسالت دینی امر «فتوح» را دنبال کردند. این مسأله تا دوره غزنویان در ایران ادامه داشت. بود. بعدها دولت عثمانی در غرب آن را دنبال کرد و حتی زمانی صفویان هم در شروان همچنان امر «فتوح» را دنبال می کردند. هدف ارائه شده توسعه اسلام بود که در بسیاری از نقاط با همین فتوح و در بسیاری از نقاط بدون فتوح گسترش یافت.

یکی از اقدامات سامانیان‌، مبارزه برای نشر اسلام در مناطق دوردست‌ِ ماوراءالنهر و ترکستان بود. از آن جمله‌ اسماعیل سامانی به شهر طراز ـ در محل کنونی شهر اولی‌ یه‌ آتا ـ حمله کرد و با رنج بسیاری که دید، به نوشته‌ نرشخی «به آخر، امیر طراز بیرون آمد، و اسلام آورد با بسیاری از دهقانان‌، و طراز گشوده شد. و کلیسای بزرگ را مسجد جامع کردند و به نام امیرالمؤمنین معتضد بالله خطبه خواندند».

قدرت سامانیان‌، سبب شد تا آنها، موضع تهاجمی داشته و به مناطق مختلفی که ترکان آسیای میانه سکونت داشتند، حمله کنند. در پناه این قدرت بود که به تدریج مسلمانان به نواحی ترک نشین دوردست رفته و اسلام را میان ترکان‌آن نواحی گسترش دادند. غزنوی ها در این باره خشونت بیشتری نشان دادند. اقدامات آنها گرچه بی تأثیر در پیشرفت اسلام نبود اما سابقه خوبی از اسلام در هند برجای نگذاشت و اسلام هیچ گاه نتوانست قلوب هندیان را به طور کامل تسخیر کند، امری که در ماوراءالنهر روی داد.

توسعه اسلام در میان ترکان با تبلیغات دینی

در میان ترکان ماوراءالنهر و دشت قپچاق که سلجوقیان از میان آنان برآمدند عمده ابزار رشد اسلام تبلیغات دینی بود. تبلیغات اسلامی در آسیای میانه‌، در خارج از مرزهای سیاسی خلافت‌، به موفقیت‌هایی دست یافت که بسی برتر ازموفقیت‌هایی بود که در نواحی دیگر دنیای اسلام به دست آمد.

در اواخر دوره سامانی و پس از آن‌، نفوذ اسلام در میان ترکان‌، بیشتر به وسیله مبلغانی صورت می‌گرفت که برخی ‌از آنها صوفی بودند و با مهاجرت به آن مناطق و نفوذ میان مبایل ترک منطقه‌، اسلام را رواج می‌دادند.

اسلام در طبرستان و گیلان به دست علویان رواج یافت‌. در این باره اطلاعات فراوانی در تاریخ ابن اسفندیار و منابع دیگر آمده است. حتی منابع تاریخی عباسی هم که در بغداد نوشته شده به حقائق مربوط به تلاش های اطروش برای رواج اسلام اعتراف دارند.

روند تدریجی مسلمان شدن مردم ایران

یک بررسی نشان داده است که روند مسلمان شدن ایرانیان از قرن نخست با کندی آغاز شده و به تدریج بر شدت آن‌ افزوده شده است‌. این شدت‌، در قرن چهارم به اوج خود رسیده و تقریبا به جز برخی جمعیت‌های قومی مانند آشوری‌ها در غرب یا جوامع کوچک زرتشتی در یزد و شیراز، سایر مردم به اسلام گرویدند. این بررسی بر این اساس است که اصولا اسامی عالمان یاد شده در چهار قرن نخست اسلامی‌، به ندرت نامی ایرانی در آنها دیده ‌می‌شود. یک نسب‌نامه تا قرن چهارم‌، معمولا از جد اول‌، با یک اسم ایرانی آغاز می‌شود و در ادامه‌، نام‌های اسلامی‌ پیاپی می‌آید. مثلا احمد بن حسین بن رستم‌. رستم فردی است که به اسلام گرویده و نام فرزندش را احمد انتخاب‌ کرده است‌.

این روشی است که ریچارد بولت در کتاب گروش به اسلام در قرون میانه دنبال کرده است. بر اساس دیدگاه وی که نمودار رشد اسلام را نوعی نمودار رشد کرم ابریشم می داند چنین است که در وهله نخست ده تا پانزده درصد در مرحله میانی چهل تا شصت درصد و در مرحله اخیر ده تا پانزده درصد باقی مانده مسلمان شده و تعدادی نیز هیچ اسلام نمی آورند. وی این طرح را بر اساس نام و نسب شماری از ایرانیان برجسته مسلمان شده که در کتاب شذرات الذهب آمده و در سلسله نسب آنان نام های اسلامی و در رأس آنها یک نام ایرانی است ارائه کرده است. هرچند باید گفت که در قرن چهارم به ویژه پنجم و ششم، مسلمانان ایرانی‌، شروع به استفاده مجدد از نام‌های ایرانی برای فرزندانشان ‌کردند. کما این که در میان آل‌بویه این اسامی را به فراوانی می‌بینیم. اما تحلیل بولت روی اسامی پیش از قرن چهارم است.

 گرایش داوطلبانه یا اجباری

یکی از بحثهای همیشگی در مسلمان شدن ایرانی ها این است که به اجبار ایمان آوردند یا از روی اختیار. آنچه در منابع به چشم می خورد از هر دو دست شواهدی وجود دارد. مهم ترین نکته در ارتباط با ایرانی ها آن است که باقی ماندن بر دین زرتشتی مجاز بود. بدین ترتیب بر حسب قاعده فاتحین نمی توانستند مردم را به اسلام آوردن وادار کنند.

اما یک نکته هست و آن این که برای فاتحان مسلمان، این یک امتیاز بود که فردی چه از طبقات پایین یا بالا اسلام بیاورد. به همین دلیل تا آنجا که دستشان باز بود امتیازاتی برای این افراد قائل می شدند. گرچه علی القاعده حق نداشتند هدف خود را از این قبیل امتیازات، اسلام آوردن اشخاص بدانند.

البته در صورتی که شهری به زور فتح می شد امکان این که فاتحان تمامی آتشکده ها را از بین ببرند وجود داشت. در حالی که وقتی معاهده صلح صورت می گرفت معمولا اجازه داده می شد که آتشکده ها باز بماند. گرچه ممکن بود شرط شود که حق احداث آتشکده های جدید را ندارند.

پیچیدگی مکانیسم تغییرات مذهبی متناسب با عوامل متعددی که در این سوی و آن سوی بود، از یک طرف قضاوت را دشوار می کند اما از سوی دیگر نشان می‌دهد که کیس های مختلفی وجود داشته و رویه واحدی در پیش گرفته نمی شده است. کرشاب چوکسی می نویسد: گرویدن به اسلام در شهرهای آذربایجان، خوزستان و سیستان نیز اغلب داوطلبانه و عاری از تحمیل بود. در آن نقاط اسلام معمولا در نتیجه فعالیت مبلغانی انتشار یافت که خطاب به خانواده ها و طایفه ها تبلیغ دینی می کردند. (ستیز و سازش: 99). کتاب ستیز و سازش بحث مفصلی را رد باره سیر تحول در آیین ایرانیان از زرتشتی به اسلام را مورد بحث قرار داده است که خواندنی است.

منبع: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام وایران 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی