ارمیای یار

ترک هوش کن که هوشیار در خودی خود اسیر است و تا خود باقی است یار از تو می رمد.(سید مرتضی آوینی)

ارمیای یار

ترک هوش کن که هوشیار در خودی خود اسیر است و تا خود باقی است یار از تو می رمد.(سید مرتضی آوینی)

ارمیا از ریشه رمی

رمی

افکندن چیزی را. پرتاب کردن .(لغتنامه دهخدا)

آیه «وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لَکِنَّ اللَّهَ رَمَى»

و....
ان شاء ا...

آخرین مطالب

۳ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم


این صدا را بشنو ای مهربان

می دانم که می بینی مرا. قبلا این قدر نزدیک نمی دیدم نگاهت را. اما حالا چند وقتیست به مدد راهنمایی های آن بنده عزیزت

کمی بیشتر از اندکی می فهمم. لااقل می فهمم که داری جا به جایم می کنی میان حوادث. این روزها از همیشه دلتنگترم چون

علاوه بر امتحانات سنگینت درد را بیشتر می فهمم. و از همه بدتر اینکه می فهمم چه قدر مسئولم و چه قدر ناچارم به تسلیم

و بنده بودن چه قدر جانکاه می شود برخی روزها. تنها شب مرهم می تواند باشد. شب نامحدود است و سنگین و درکش...

و حالا می شود چشید مزه این آیه را که - انسان را در رنج آفریدیم- انسان را در رنج آفریدند تا ... آه بکشد و بگوید در کشاکش

درد" یا حسین"، و  حسین گویی عصاره جان کسیست که خود جان عالم است.

و من جامانده ای از غافله با کوهی از بی خبری، بی خبر از اینکه او راضیست یا خیر؟ بی خبر از اینکه عاقبت الامر با این بی سروپا

چه خواهند کرد.


بسم الله الرحمن الرحیم


قلب که فشرده می شود، تو می مانی و انتخاب، می مانی میان آنچه خدا دوست دارد و دلت دوست دارد، می گویند با یا الرحم الراحمین

می توان عبور کرد...

می توان از گناه عبور کرد و آلوده نشد. صاحب نفسی می گفت اینگونه است که وجودت آتش می شود و ناخالصی هایت را می سوزاند

و تو پاک می شوی و چه قدر این تحمل ها نفس گیر است

تا نفست گیر نکند و نفس نفس نزنی در فرار از معرکه شیطان؛ هم نفس حسین(ع) نخواهی شد...

نفست که می گیرد...

ای کاش روزی این نفس که اینهمه پاک نگهش داشته ای؛ در بین الحرمین در حالت سجده بگیرد

ای کاش...


تقبل منا ....


بسم الله الرحمن الرحیم


این نامه رو لیلا فقط بخونه ....

فقط می خوام که حالمو بدونه


کلاغا اطراف ما رو گرفتن

از دور مزرعه هنوز نرفتن


لیلا! دارن نقل و نبات می پاشن

تا عشق و خون دوباره هم صدا شن


لیلا! چقد دلم برات تنگ شده

نیستی ببینی که سرت جنگ شده


نیستی ولی همیشه همصدایی

لیلای من! دریای من! کجایی؟


این نامه رو تنها باید بخونی

ببخش اگه پاره و غرق خونه


این نامه آخرمه عزیزم

تولد دخترمه عزیزم


براش یه هدیه کوچیک خریدم

دلم می خواس الان اونو میدیدم


لیلا! به دخترم بگو که باباش

رفتش که اون راحت بخوابه چشماش


رفتش که اون یه وقت دلش نلرزه

نپره از خواب خوشش یه لحظه


اگه یه روز این نامه رو بخونی

دلم می خواد از ته دل بدونی


الان دیگه به آرزوم رسیدم

باور نمی کنی خدا رو دیدم



دلم تنگ شده است برای کسانی که هیچ گاه نتوانستم با آنان یک هوا را نفس بکشم در این دنیا

چه قدر دلم می خواهد لااقل در جوار حق

همراه با آنان؛ لقای الهی را

درک کنم

 
التماس دعا