آیا این ناشی از اعتماد به بزرگان نبوده است؟
o اعتمادْ دلیل می خواهد، اعتمادْ یک نصوصی را می طلبد، ببینید حدیث در دستشان بوده، معیارها در دستشان بوده است. اینقدرکه الان برای شیعه کتاب مانده یک دهم کتابهایی که در قرن سوم دست شیعه ها بوده نیست. صدها کتاب وجود داشته که دراختیار همه بوده، به آنها نگاه میکردند، از آنها نقل میکردند، به آنها مراجعه میکردند. فقط ابن ابی عمیر مجموعهای عظیم راروایت میکند، یعنی بیش از صدها شیخ دارد که همه اینها کتاب داشته اند. روی یک یک این کتابها کار می کردند. جامعه شیعه که جامعه جاهلی نیست، این را به شما بگویم که فکر مذهبیِ دنیای اسلام در قرن سوم و چهارم، از جهاتی از الان پخته تر بوده است، یعنی آن فکری که تمدن اسلامی را ساخت الان آنقدر نیرومند نیست که بتواند تمدن جدیدی بسازد. به نظر من واقعاً روشهایی بسیار علمی شایع شده بود که خاص شیعه ها هم نبود، در کل جهان اسلام اینگونه بود. در قرن چهارم که حالا به آن میگویند قرن رنسانس اسلامی وقتی کتابی نوشته میشود هیچ نقطه ضعفی در آن نمیبینید، مطلب هرزدر آن نمیبینید، مثل این کارهایی بوده که حالا غربیها انجام میدهند، کتاب لغتی که مینویسد روی اصول است، با شواهد دقیق است، شما این را مقایسه کنید با این کتابهای تاریخی ای که ما امروزه داریم در قم می نویسیم. اینها درمقابل متون تاریخیِ قدیم که استوار، دقیق وروشمند بوده، قابل مقایسه نیست. اینجورنبوده که شیعه یک جامعه کم سواد باشد. به رغم همه ضعفهای ارتباطاتی که میان جوامع مختلف شیعه وجود داشته، یکی عرب است، یکی عجم است، یکی مصری است، یکی نیشابوری است، این ثبات یا اعتماد در واقع پایه هایی داشته که مانده است.
به نظر شما چه عواملی باعث شد که تشیع قم هرگز دچار تفرقه و اختلاف نشد و یکپارچه باقی ماند، در حالی که همه فرقههاو انحرافات در کوفه و عراق رخ میدهد، یعنی جایی که امامان شیعه حضور دارند؟
- ۰ نظر
- ۰۱ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۴۵