دلم؛ چشمم؛ صدام؛ ...... زخمه
.
.
تو دعا کن تا ابد بگیم حسین
.
.
آبرومو داشته باش آقام ابوالفضل
.
.
هرچی ازت بگم کمه قمر بنی هاشم
.
.
عرق کهنه شیراز مرا مست نکرد.................چایی تازه دم روضه زمینگیرم کرد
- ۰ نظر
- ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۴۶
عشق انسان را تربیت می کند
عشق وجود انسان را آخته می کند به گونه ای که با هیچ امتحانی تا حد مرگ نمی افروزی زیرا قبلا تو را سوزانده اند
آنقدر سوخته ای که ...خاکستر که سوزاندن ندارد...
عشق نگاه می دهد به انسان
عشق قدرت تمییز می دهد به انسان
عشق چشمانت را تمیز نگاه می دارد زیرا همیشه بارانی ست
و
زمین حتما پس از بارش بارور خواهد شد و محصول خواهد داد
تربیت یافتگان در مکتب عشق مجنونند
و
محل تماشا
دیر یا زود
سلام بر همه
همونطور که می دونید و تو مطالب قبلی اومده ما یه کلاس سیرمطالعاتی رو داریم اداره می کنیم با دوستان
تو خیابون 16 آذر
دو سالی هست که کلاسا با حضور دکتر هاشمی در حال برگزاریه
برای امسال از اواخر شهریور و اوایل مهر دنبال یه همکار تیز و فرز و با انگیزه می گردیم
اگر خودتون دوس داشتین یا آدمش رو سراغ داشتین
تو نظرا اعلام کنید؛ شماره تماس بزارید لطفا
یه باریه که نمی خوایم رو زمین بزاریمش
بارگرانی ست
حقیقتا
از انسانی لطیف شنیدم که می گفت " حرف خداوند نباید روی زمین بماند؛ این خلاف ادب است".
هنگام اذان هر بنده ای درگیر و مبتلا به مرضی است که دقیقا با رفتن به سراغ نماز توسط آن مربی بزرگ یعنی رب العالمین برطرف می گردد و ریشه کن می شود از جان بنده. بزرگترین مربی خداوند است.
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
تازگی ها متوجه یه مطلبی شدم و اون هم اینه که مسلمون های خارج از کشور بیشتر از ما پایبند سلام کردن با مدل اسلامی هستن.
با وجود اینکه به زبونی غیر از عربی می نویسن یا حرف میزنن بعضیاشون؛ اما السلام علیکم رو انگار به عنوان یه پرچم تو گفتارشون و نشونه مسلمونی شون حفظ می کنند و برخی از ما در عوض هی HELLO تحویلشون میدیم.
انگار این لفظ السلام علیکم هم یه جور کلمه واحده است که مثل الله اکبر، تسلی دهنده قلبهای مسلمانان از ملیت های مختلف است و با جاری کردنش بر زبون یه اطمینان قلبی به مخاطب داده می شه که علیرغم این همه فوبیا علیه اسلام؛ فرزندان محمد همه جا پشت به پشت هم ایستادن منتظر و متوکل و متوسل ...
السلام علیکم یا اهل البیت النبوه
السلام علیکم .....
همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد، موارد متعددى از اسلام آوردن دهقانان نواحى غربى و مرکزى ایران در همان ابتداى فتوحات اعراب به چشم مىخورد. در خراسان و مناطق مرکزى ایران علاوه بر اینکه اغلب فتوحات به شکل صلحآمیز و در مواردى حتى به درخواست دهقانان و حکام محلى بوده است، پذیرش اسلام نیز سهلتر و سریعتر و در ابتداى امر بیشتر از سوى دهقانان و اشراف محلى صورت گرفته است. اسلام آوردن دهقانان که مىتوانست انگیزههاى متفاوتى اعم از حفظ موقعیت اجتماعى و نیز پرهیز از خفت پرداخت جزیه داشته باشد، اغلب به پیشنهاد خود آنها انجام پذیرفته است. مثلاً در اصفهان عدهاى از اشراف سر تسلیم فرود آوردند و خراجگزار شدند. سپس از پرداخت جزیه سر باز زدند و اسلام آوردند.46 مرزبانان و دهقانان که در دوره ساسانى از پرداخت جزیه معاف بودند، اداى آن را به قوم عرب، نوعى تحقیر و کسر شأن اجتماعى خود مىدانستند و این از جمله عواملى بود که این بخش اجتماعى را در گرایش به اسلام ترغیب مىکرد.
اوضاع و احوال ایران در قرون نخستین هجرى متأثر از ورود اعراب مسلمان به ایران و حاصل مواجهه دو نظام اجتماعى و دو فرهنگ و آیین متفاوت بود. فرهنگ و تمدن ایرانى - اسلامى که محققان ظهور و پیدایش آن را از آغاز قرن سوم هجرى به بعد در نظر مىگیرند، برآیند حداقل دو قرن مواجهه و ارزیابى دو نظام فرهنگى ایرانى و اسلامى با یکدیگر است که سرانجام به وحدت و همسازى آن دو در نظامى جدید منتج شد. هر چند اصول اساسى این تمدن جدید از اسلام نشأت مىگرفت، اما به واسطه دیدگاه جهانشمول اسلام، عناصر و اجزاءِ سازنده آن اغلب خاستگاهى ایرانى داشتند که از سوى دیانت جدید تأیید شده بود. مهمترین مسأله این دو قرن - که از آن به دوره انتقال (گذر) یاد مىشود - فرایند تغییر کیش هر یک از طبقات اجتماعى است. از اینرو مقالهى حاضر به منظور دستیابى به شناختى بهتر و فراگیر از چگونگى پیدایش و نشو و نماى فرهنگ و تمدن اسلامى در ایران به بررسى اولین واکنشهاى جامعه ایرانى در مواجهه با اسلام و اعراب مىپردازد.
واژههاى کلیدى: ایران، اسلام، دورهى اسلامى، دورهى انتقال، تمدن اسلامى.