ارمیای یار

ترک هوش کن که هوشیار در خودی خود اسیر است و تا خود باقی است یار از تو می رمد.(سید مرتضی آوینی)

ارمیای یار

ترک هوش کن که هوشیار در خودی خود اسیر است و تا خود باقی است یار از تو می رمد.(سید مرتضی آوینی)

ارمیا از ریشه رمی

رمی

افکندن چیزی را. پرتاب کردن .(لغتنامه دهخدا)

آیه «وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لَکِنَّ اللَّهَ رَمَى»

و....
ان شاء ا...

آخرین مطالب


حال، اگر نگاه خود را از وضعیت ایران قبل و بعد از گرویدن به اسلام معطوف به جامعه‏ى اسلامى پیش و پس از گرویدن ایرانیان به آن نماییم، شاید بتوانیم چنین ادعا کنیم که جامعه‏ى اسلامى نیز تنها پس از آن که پا به ایران نهاد، توانست براى حرکت به سمت آینده‏اى تمدنى اقدام نماید.

 

نظریه‏پردازان تمدن، عوامل مختلفى را براى شکل‏گیرى یک تمدن برشمرده‏اند و گاه به تأثیر باورهاى دینى در فرایند توسعه و پیشرفت تمدن توجه داشته‏اند؛ ولى عنصر دین به عنوان جوهره‏ى تمدن، هنوز جایگاهى شایسته در این نظریه‏ها نیافته است. از سوى دیگر درباره‏ى نقش و رسالت دین اندیشمندان دین‏شناس و جامعه‏شناسان دین دیدگاه‏هایى متفاوت ارائه کرده‏اند. اگر تمدن‏سازى را نیز در حیطه‏ى هدایت که رسالت اصلى دین است، بدانیم؛ آن گاه مى‏توانیم از توانمندى دین و آموزه‏هاى دینى در حوزه‏ى تمدن‏سازى و ساز و کار آن سخن به میان آوریم. آموزه‏هاى دین در حوزه‏ى تمدن‏سازى با هر قوّت و توانى که باشد، بسان بذرى است که اگر در محیطى مناسب افشانده نشود عینیت و تحقق بیرونى نخواهد یافت. بررسى وضعیت ایران قبل و پس از ظهور اسلام و نیز بررسى وضعیت جامعه‏ى یکپارچه‏ى اسلامى پیش و پس از گرویدن ایرانیان به این جامعه مى‏تواند ما را به سمت درکى کلى‏از تعامل آنها رهنمون باشد. مطالعات تاریخى نشان مى‏دهد که یکى از سرزمین‏هایى که اسلام توانست توانمندى خود را براى تمدن سازى در آن به اثبات برساند، ایران زمین بود. در نگاهى کلى مى‏توان گفت برترین خدمت ایران به اسلام فراهم ساختن زمینه‏اى براى تجلّى قدرت تمدن‏سازى دین بود و از جمله خدمت‏هاى اسلام به ایران نیز جهت دادن به توان تمدنى ساکنان این سرزمین کُهن بود.

واژه‏ هاى کلیدى: اسلام، ایران، تمدن اسلامى، فرهنگ اسلامى، مستشرقان.



پس از رحلت پیامبر اسلام, صدور اسلام به دارالکفر وجهه همت و اساس کار خلفا قرار گرفت. در این راستا فاتحان مسلمان در سرزمین هاى شام, مصر, عراق و ایران, این سیاست دارالخلافه را به پیش مى بردند. در این میان برخورد ساکنان دارالحرب با رزمندگان مسلمان یکسان نبود. مقاله حاضر مى کوشد تا به نحوه واکنش مغلوبان ـ به ویژه اهل ذمه ـ در برابر فاتحان مسلمان بپردازد و روشن کند که چگونه اهل کتاب مى توانستند با بستن پیمان ذمه به تابعیت نظام اسلامى درآیند و ضمن پذیرش تعهداتى, از حقوق و امتیازات ویژه اى برخوردار شوند و با امنیت کامل در سایه حکومت اسلامى در هر نقطه از دارالاسلام ـ به جز حرم و حجاز سکنا گزینند.

واژه هاى کلیدى: دارالحرب, مفتوح العنوه, مفتوح بالصلح, پیمان ذمه, اهل ذمه, اهل کتاب, جزیه.


((تعبیر تلفات مى تواند شامل مجروحان نیز بشود و بدین ترتیب باز هم رقم کشتگان کاهش خواهد یافت, چون غالبا تعداد زخمى هاى هر نبرد بیش از کشتگان آن است))
این رقم در گزارش بسیارى از مورخان از جمله خلیفه بن خیاط, طبرى و مسعودى آمده است و با آمار جزئیات رویدادها که پیش تر بیان شد, سازگارى کامل دارد.
اما زیاده گویى در آمار را مى توان به دلایل مختلف دانست که از جمله آن ها, علاقمندى به ارایه آمار تلفات بیش تر از طرف مقابل است. مسعودى در این باره سخن جالبى دارد. او مى گوید: ((مردم درباره عدد کشتگان دو طرف جنگ جمل اختلاف کرده اند; کم ترین رقم را هفت هزار و بیش ترین را ده هزار گفته اند و این اختلاف به حسب میل آنان و تمایل هر گروه به دسته و سپاه خودش است)).(59) از سخن این مورخ به خوبى پیداست که موضع هر گروه در ارایه آمار تلفات موثر است. براى تإیید این مطلب مى توان به نمونه اى دیگر که برخى از مورخان معتبر نقل کرده اند اشاره نمود: ((از ابولبید[ ازدى] پرسیدند آیا على(ع) را دوست دارى؟ گفت چگونه دوست بدارم کسى را که در بخشى از روز 2500 نفر از قبیله مرا کشت)).(60) آیا گزارشى که از زبان چنین گزارش گرى
(عبارت طبرى چنین است: ((پرسیدند: چرا على(ع) را بدگویى مى کنى؟ گفت: چرا ناسزا نگویم کسى را که...)))
صادر شود محل تإمل نیست؟ آیا کسى که در برابر خلیفه مسلمانان ایستاده و على(ع) را دشمن مى دارد آن قدر صداقت دارد که بتوان آمار مورد نظر او را درست دانست؟ همین طور است نقل شیخ مفید از عبدالله بن زبیر که کشتگان جمل را پانزده هزار نفر گزارش کرده و شگفت این که برخى نیر قول او را پسندیده اند.(61)


نقدى بر آمار تلفات جنگ هاى امام على علیه السلام
(جمل, صفین, نهروان)

                                                                                                                           مصطفى صادقى (1)


آن چه در این نوشتار مورد بررسى قرار خواهد گرفت, آمار تلفات جنگ هاى جمل, صفین و نهروان است که در منابع قدیم و جدید با رقم هاى بسیار بالایى گزارش شده و تاکنون تحقیقى درباره آن انجام نگرفته است. با آن که در میان آمار فراوان و متضاد این سه نبرد, دست یابى به رقم واقعى تقریبا غیر ممکن است, اما در این نوشتار تلاش شده است با توجه به مجموع گزارش ها و قراین, بخش نادرست و مبالغهآمیز این آمار مشخص شود و تا آن جا که ممکن است رقم نزدیک به واقع ارایه گردد. در عین حال, نگارنده بر این باور است که آمار واقعى از آن چه در این جا هم گفته مى شود کم تر است, ولى اثبات این نظریه با استدلال به متون تاریخى موجود امکان پذیر نیست.

واژه هاى کلیدى: امام على(ع) ـ جمل ـ صفین ـ نهروان ـ آمار


نقش دهقانان‌

نقش دهقانان – که در اینجا مقصود کدخدایان و صاحبان اراضی است ـ در انتشار اسلام که اشپولر بر آن تأکید دارد بدین معناست که آنان با پذیرفتن اسلام می‌توانستند امتیازات خویش را به‌ویژه در زمینه مسائل مالکیت حفظ کنند (تاریخ ایران: 1/ 244). نیز می‌نویسد: همه جا رهبران اشراف و اعیان بودند که به مذهب فاتحان می‌گرویدند. در مقابل نیز فاتحان عرب‌، قدرت و نفوذ آنان را به حال خود باقی می‌گذاشتند و حتی از طریق ازدواج ‌خویشاوندی حسبی با  آنان برقرار می‌کردند (همان:‌ 1 /245).

در واقع هم دهقانان و هم مرزبانان می‌توانستند با مسلمان شدن موقعیت خود را تا اندازه‌ای حفظ کنند. زمانی که شاه ساسانی ساقط شده و سلطنت دیگری هم جایگزین نشده بود‌، این دهقانان باید برای ماندن خود چاره ای می اندیشیدند. اینان می توانستند آیین خود را نگاه دارند اما به این ترتیب نمی توانستند رابطه نزدیکی با حکومت داشته باشند. در صورت تغییر آیین، طبعا راه هموارتر بود. وقتی آنان ایمان می آوردند بسیاری از رعایا هم ایمان می آوردند.


ایران به راحتی اسلام را پذیرفت گرچه طبق معمول مدت زمانی به درازا کشید. تفاوت عمده مسلمان شدن ایرانی ها با نقاط دیگر این بود که در ایران تقریبا اکثریت مردم گرچه طی سه چهار قرن مسلمان شدند، برخلاف نقاط دیگر که مانند اسپانیا بومیان غالبا مسیحی ماندند و باز در آن مسیحی‌ها مسلط شدند یا اگر اکثریتی اسلام آوردند جوامع ‌مسیحی بزرگی بر آیین خود باقی ماندند.

اشپولر می‌نویسد:  تقریبا تمام ایرانیان‌، بدون اعمال زور و فشار خارجی معتنابهی از طرف فاتحان‌، در مدت قرون ‌اندکی به اسلام گرویدند. در بین النهرین‌، سوریه‌، فلسطین‌، مصر و اسپانیا تا قرن‌های متمادی دسته‌های بزرگ مذهبی ‌مسیحی هستی خود را حفظ کردند و سرانجام یا به طور کلی بر مسلمین غلبه نمودند، چنانچه در اسپانیا با تسلط مجدد دولت شمال آن صورت گرفت و یا آن که به صورت دسته‌های کوچک‌تری پایداری نموده باقی ماندند (مثل مصر،سوریه‌، و فلسطین‌. (تاریخ ایران 1 /239 ـ 240)


آیا این ناشی از اعتماد به بزرگان نبوده است؟


o
اعتمادْ دلیل می خواهد، اعتمادْ یک نصوصی را می طلبد، ببینید حدیث در دستشان بوده، معیارها در دستشان بوده است. اینقدرکه الان برای شیعه کتاب مانده یک دهم کتابهایی که در قرن سوم دست شیعه ها بوده نیست. صدها کتاب وجود داشته که دراختیار همه بوده، به آنها نگاه میکردند، از آنها نقل میکردند، به آنها مراجعه میکردند. فقط ابن ابی عمیر مجموعهای عظیم راروایت میکند، یعنی بیش از صدها شیخ دارد که همه اینها کتاب داشته اند. روی یک یک این کتابها کار می کردند. جامعه شیعه که جامعه جاهلی نیست، این را به شما بگویم که فکر مذهبیِ دنیای اسلام در قرن سوم و چهارم، از جهاتی از الان پخته تر بوده است، یعنی آن فکری که تمدن اسلامی را ساخت الان آنقدر نیرومند نیست که بتواند تمدن جدیدی بسازد. به نظر من واقعاً روشهایی بسیار علمی شایع شده بود که خاص شیعه ها هم نبود، در کل جهان اسلام اینگونه بود. در قرن چهارم که حالا به آن میگویند قرن رنسانس اسلامی وقتی کتابی نوشته میشود هیچ نقطه ضعفی در آن نمیبینید، مطلب هرزدر آن نمیبینید، مثل این کارهایی بوده که حالا غربیها انجام میدهند، کتاب لغتی که مینویسد روی اصول است، با شواهد دقیق است، شما این را مقایسه کنید با این کتابهای تاریخی ای که ما امروزه داریم در قم می نویسیم. اینها درمقابل متون تاریخیِ قدیم که استوار، دقیق وروشمند بوده، قابل مقایسه نیست. اینجورنبوده که شیعه یک جامعه کم سواد باشد. به رغم همه ضعفهای ارتباطاتی که میان جوامع مختلف شیعه وجود داشته، یکی عرب است، یکی عجم است، یکی مصری است، یکی نیشابوری است، این ثبات یا اعتماد در واقع پایه هایی داشته که مانده است.


به نظر شما چه عواملی باعث شد که تشیع قم هرگز دچار تفرقه و اختلاف نشد و یکپارچه باقی ماند، در حالی که همه فرقههاو انحرافات در کوفه و عراق رخ میدهد، یعنی جایی که امامان شیعه حضور دارند؟


دکتر مدرّسی در کتاب مکتب در فرایند تکامل میخواهد بگوید که بسیاری از این اعتقادات و افکار بعدها در شیعه به وجود آمده و از اول نبوده است.


o
به نظرم ایشان نمیخواهد بگوید که همه عقاید شیعه دچار این فرایند بوده است. ایشان بر روی برخی از مفاهیم که دچار یکدگردیسی و تحول شده تکیه دارد، وگرنه ایشان هم هسته مرکزی یا نقطه عزیمت شیعه را میپذیرد که یک چنین چیزی بودهاست. اتفاقاً ایشان در این کار جدیدش ارکان فکر شیعه را، آن هم در کوفه دقیقاً به دوره بنی امیه برمیگرداند، یعنی به هیچوجه نمیخواهد بگوید که جنبههای ضدیت با آن طرف، بعدها پیدا شده است. لذا عقیدهاش در مورد کتاب سُلیم این استکه قطعاً تألیفش مربوط به حدود سال صد هجری است، یعنی در این حول و حوش تألیف شده است. و آنچه در این کتابآمده دقیقاً فکر جامعه شیعه در کوفه است، یعنی تمام این باورها، فکر شیعه ها بوده، اگرچه عقیده ایشان این است که سلیم بنقیس یک اسم مستعار است، ولی معتقد است که به هر حال یک شیعه، آن را در این دوره نوشته و علائمی در این کتاب هست که نمیتواند مربوط به دوره بنیعباس باشد و قطعاً مربوط به قبل از این دوره است، زیرا فقط اسم پنج امام در اینکتاب آمده و معلوم است که در دوره امام باقر(ع) نوشته شده است، یا مثلاً تعداد دشمنان اهل بیت را که نام میبرد به تعدادخلفایی است که تا آن موقع خلافت کرده بودند. ایشان هم معتقد است که این افکار و عقائد مربوط به آن دوره است، نهاینکه همه چیز تغییر و تطور کرده است. ولی خوب همه میدانند که به هر حال یک سری مسائل در شیعه هست که بسته به مقاطع و شرایط خاص زمانی پیدا شده یا بسط یافته است. شما ببینید در این 25 سال پس از انقلاب ما در باب وحدتحرفهایی زدیم که ممکن است روزی برداشت دیگری از آن بشود، گویا اعتقادات شکل دیگری یافته است. در گذشته ها هم شاید ضرورتی در همین حد اینها را وادار میکرده که موضع خاصی بگیرند.


دراین صورت آیا تاریخ معیاراست، یعنی راه به دست آوردن عقاید تاریخ است یا نه؟


 

استاد رسول جعفریان در نهم تیرماه 1343 در محله خوراسگانِ اصفهان متولد شد. در سال 1355 تحصیل علوم دینی را در اصفهان آغاز کرد و درتابستان سال 57 عازم قم شد و در آنجا به تحصیلات خود در فقه و اصول نزد استادان وقت حوزه ادامه داد. وی از سال 1361 به مطالعه درتاریخ اسلام پرداخت و با راهنمایی استاد جعفر مرتضی طی سالها در این حوزه به تحقیق و نگارش مشغول شد که حاصل آن کتاب تاریخ سیاسی اسلام در دو مجلد تا پایان دوره اموی بود. در کنار آن از سال 1366 به تحقیق در تاریخ تشیع مشغول گشت که محصول آن کتاب تاریخ تشیع در ایران در سه مجلد است که محدوده ایران اسلامی را تا پیش از روی کار آمدن صفویان دربرمیگیرد. بخش دیگری از کارهای پژوهشی وی که از سال 1370 آغاز شد، در حوزه تاریخ صفویه است که در این زمینه هم کتاب صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست درسه مجلد محصول تلاشهای دهساله ایشان است. در کنار این موضوعات، مقالات و رسالات متعددی نیز از ایشان به چاپ رسیده که تاکنون ضمن دوازده مجلد و تحت عنوان مقالات تاریخی به چاپ رسیده است. مجموعه میراث اسلامی ایران که حاوی بیش از 225 رساله کهن است با همت ایشان و تلاش شمار فراوانی از محققان دیگر که هر کدام رسالهای را تصحیح کردهاند، توسط کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی چاپ شده است. ایشان از سال 1374 دست به تأسیس کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران زد که تاکنون فعالاست. به علاوه از سال 1379 به عضویت هیئت علمی ـ پژوهشی مؤسسه حوزه و دانشگاه درآمد و مدیریت گروه تاریخ آنجا را تاکنون برعهده دارد. از ایشان شماری تصحیح و ترجمه هم انتشار یافته است.


بحث را با آنچه به نظر شما ضرورتهای پژوهش در حوزه تشیع است شروع می کنیم